ورود توریست های ایران به شهر قنیطره/سال/عکاس: یکی از گردشگران ایرانی70
شهرمظلوم قُنیطره:
مظلوم ترین شهری که بیش از45 سال در ویرانی جنگ نا خواسته و ظالمانه ی صهیونیزم پلید ورد حمایت انگلیس خبیث و امریکای شوم ، مانده و سازمان های جهانی هم در این مورد در خاموشی بسر می برند !!! گردانندگان سازمان ملل هم کر شده اند و هم کور و هم گنک !!!
( صُمُُّ بُکمُُ عمیُُ فَهُم لایرجعون => سوره ی بقره/16 )
مرکز استان جولان سوریه بوده که توشط ارتش اسرائیل اشغال شد وبا مواد منفجره ساختمان های این شهر را فرو ریختند و فقط اسکلت ساختمان بیمارستان این شهر سرپاست بدلیل اینکه آن را آخرین پایگاه دفاعی در حال عقب نشینی استفاده کردند و پس از عقب نشینی در ارتفاعات جولان مستقر شدند و ای بیمارستان را باتوب ویران کردند
ورودی بیمارستان جولان ( رائران ایرانی سال70/عکاس: یکی از گردشگران ایرانی)
جنگ ششروزه ۱۹۶۷ نبردی بود که از ۵ ژوئن تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ میان اسرائیل و کشورهای عربی مصر، سوریه، و اردن رخ داد و با پیروزی مطلق اسرائیل به پایان رسید. این نبرد نقطه اوج بحرانی بود که از تاریخ ۱۵ مه تا ۱۲ ژوئن ۱۹۶۷ به درازا انجامید و در آن اسرائیل با شکست ارتش چند کشور عربی قسمتی از خاک آنها را تصرف کرد.
این جنگ با حمله هوایی ناگهانی اسرائیلی به پایگاههای هوایی مصر در ۵ ژوئن ۱۹۶۷ آغاز شد و اسرائیل طی ۶ روز موفق شد تا کنترل نوار غزه و صحرای سینا را از مصر، و کرانه باختری رود اردن را از اردن و بلندیهای جولان را از سوریه خارج کند. کشورهای عربی همچون عراق، عربستان سعودی، تونس، سودان، مراکش، الجزایر، لیبی و کویت نیز به اسرائیل اعلام جنگ داده و با اعزام نیروهای کمکی به یاری اردن، مصر و سوریه شتافتند. نتایج این جنگ در ساخت ژئوپلتیک منطقه تأثیرگذار بودهاست.
پشت بامِ بیمارستان جولان ( رائران ایرانی/سال70/عکاس: یکی از گردشگران ایرانی )
ورودی بیمارستان جولان ( رائران ایرانی/سال70/عکاس: یکی از گردشگران ایرانی )
پیش زمینه:
در پی تشکیل کشور اسرائیل، سازمان آزادیبخش فلسطین که در آن زمان تنها سازمان نظامی-سیاسی فلسطینی بود و شرق اورشلیم، کرانه باختری رود اردن و نوار غزه را در اختیار داشت، طی منشوری که در سال ۱۹۶۴ منتشر کرد، خواهان بیرون راندن «صهیونیستها» (اسرائیلیها) از «سرزمینهای عربی» تنها با نیروی قهر و با کمک برادران عرب خود شده بود.[۱] همچنین برخوردهای مرزی کشور تازه تأسیس اسرائیل با همسایگان عرب خود از جمله در قضیه بحران کانال سوئز، قضیه ، و اختلاف اسرائیل با اردن و همچنین قضیه مالکیت بلندیهای جولان توسط سوریه، لبنان و اسرائیل همگی دست به دست هم داد تا پیشزمینه جنگی میان این کشورها فراهم شود.
(شهر تخریب شده باموادمنفجره / عکس سال70هجری شمسی /عکاس: یکی از گردشگران ایرانی)
آغاز بحرانک:
در ۱۴ مه اسراییل مطلع شد که نیروهای نظامی مصر در حالت آماده باش قرار گرفتهاند و مصر در حال متمرکز کردن نیروهای خود در صحرای سینا است. به دستور در فرمان رزمی شماره ۱ نیروهای نظامی مصر از ساعت ۱۴:۳۰ روز ۱۴ مه ۱۹۶۷ برای جنگ در حالت آماده باش کامل قرار گرفتند. روز ۱۵ مه نخست وزیر اسراییل دستور داد تا تعدادی از واحدهای زرهی برای تقویت جبهه سینا به مرزهای آن منطقه اعزام شوند. در ۱۶ مه جمال عبدالناصر در نامهای به سازمان ملل خواستار خروج از منطقه حایل مرزی میان مصر و اسراییل میشود. مضمون نامه به این شرح است که مصر برای مقابله احتمالی با هرگونه تهدید نظامی اسراییل علیه کشورهای عربی در حال متمرکز کردن نیروهای خود در امتداد مرز با اسراییل است و به همین دلیل لازم است نیروهای پاسدار صلح فوراً منطقه را ترک کنند. در همان روز رادیو قاهره اعلام کرد که «بقای اسراییل بیش از حد طول کشیده، ما از تهاجم اسراییل استقبال میکنیم. ما از جنگی که مدتها انتظارش را کشیدهایم استقبال میکنیم. نقطه اوج فرارسیدهاست. زمان جنگی که نابودی اسراییل را به همراه دارد فرا رسیدهاست.». در ۱۸ مه مصر مجدداً از سازمان ملل خواست تا نیروهای پاسدار صلح را از منطقه خارج کند. بحران با خارج شدن از صحرای سینا در ۱۹ مه تشدید شد. پس از خارج شدن این نیروها، دولت مصر به رهبری جمال عبدالناصر به استقرار و وارد کردن نیروهای بیشتر به صحرای سینا ادامه داد و نیروها و جنگافزارها بر مرز اسرائیل متمرکز شدند. در ۲۲ می، مصر با بستن تنگه تیران یا خلیج عقبه که در دریای سرخ قرار دارد، این راه آبی را بر کشتیهای اسرائیلی بست و بندر تازهبنیاد آنزمان بندر ایلات - که در جنوبیترین بخش اسرائیل قرار دارد - را عملاً به حالت تعطیل درآورد. خلیج عقبه تنها راه ارتباطی در یایی اسراییل با شرق بود. اسراییل نفت خود را از عمدهترین شریک نفتی خود یعنی ایران از همین طریق وارد میکرد و بسته شدن این مسیر برای اسراییل تاثیر فلج کننده به دنبال داشت.
همزمان سوریه و اردن و عراق هم نیروهایشان را به طور مشترک در بلندیهای جولان و کرانه باختری رود اردن برای حملهای غافلگیرانه جمع کردند. در همین حال اسرائیل با توجه به مساحت کم و اندازهٔ نسبتاً کوچکش استراتژی مبنای جنگ در خاک دشمن به جای جنگ در خاک خود را اتّخاذ کرد.[۲][۳]
در همین حال که به زبان عربی برنامههایی مهیج و پخش میکرد، هرروزه از فلسطینیان میخواست که از اسرائیل خارج شوند تا «در مسیر بلدوزرهایی که اسرائیلیها را قرار بود به دریا بریزد قرار نگیرند»[۴]
اسرائیل که حمله همزمان ارتشهای مصر، عراق، سوریه و اردن را در چند قدمی خود میدید، دست پیش گرفت و در تاریخ ۵ ژوئن ۱۹۶۷ به نیروهای ارتش مصر در صحرای سینا حمله کرد. اسرائیل با دریافت اطلاعاتی حیاتی به وسیله عوامل اطلاعاتی خود در مصر پی برد که ارتش مصر بیش از چهارصد هواپیمای جنگنده خود را در نقطهای جمع کردهاست تا صبح روز بعد صفوف ارتش اسرائیل را شدیداً در هم بکوبد.[۵] ژنرالهای اسرائیلی که کار کشور تازه تأسیس خود را با بلند شدن هواپیماهای مصری تقریباً تمام شده میدیدند تصمیم به زدن شبانه تمام جنگندههای مصری قبل از بلند شدن یکباره آنها بر روی اسرائیل کردند و نیروی هوایی ارتش غاصب اسرائیل با حمله غافلگیرانه به فرودگاههای نظامی مصر با فرستادن تمام ۲۰۰ هواپیمای جنگندهٔ فعال خود [۶] ، در مدت چند ساعت اکثریت هواپیماهای جنگی مصر که شامل جنگندههای میگ و بمب افکنهای توپولوف ساخت روسیه بودند را بر روی زمین نابود کرد بدون اینکه مصر بتواند پاسخ مناسبی به حمله بدهددر این حمله بیش از ۳۰۰ هواپیمای مصری از بین رفت.[۷] گفته میشود در زمان حمله اسراییل فقط ۴ جت آموزشی مصری در حال گشت زنی یودند. با این حمله اسرائیل برتری مطلق هوایی در جنگ را به دست آورد و با استفاده از این امتیاز ابتکار عمل را به دست گرفت. مصر با انکار ضربه شدیدی که دریافت کرده بود مدعی شد که حمله بسیار موفقی علیه اسراییل ترتیب دادهاست. بر اساس این اخبار اشتباه، شاه حسین شاه اردن دستور حمله به اسراییل را صادر کرد. اردن با گلوله باران تل آویو، پایگاه هوایی رمات داوود بزرگترین پایگاه هوایی اسراییل، حمله هوایی به شهرهای ناتانیا و کفر سافا و حمله خمپارهای به بیت المقدس غربی، وارد جنگ شد. باافروخته شدن آتش جنگ، بعد از ۲ روز سوریه هم وارد جنگ شد و از بلندیهای جولان شروع به پرتاب موشکهای کاتیوشا و آتش توپخانه شدید به در اسرائیل کرد.
ارتش مصر نهایتاً با عقبنشینی از خاک خود (صحرای سینا) تا آنسوی کانال سوئز عقب رانده شد. در همین حال ارتش اسرائیل با تغییر میدان جنگی به سوی بلندیهای جولان و کرانه باختر رود اردن که مقر نیروهای اردنی و سوری بود توانست آنها را شکست دهد و بلندیهای جولان و کشتزارهای شبعا را به اشغال خود درآورد.[۸]
پایان جنگ:
در تاریخ ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ اسرائیل آخرین حملات به بلندیهای جولان را تکمیل نموده بود. قرارداد آتشبسی به پیشنهاد عربها در روز بعد از آن یعنی ۱۱ ژوئن به امضاء رسید. به این ترتیب اسرائیل نوار غزه، صحرای سینا، کنارهٔ باختری رود اردن (شامل اورشلیم شرقی) را تصرّف کرد. در کل با پیروزیهای بدست آمده و سرزمینهای اشغالی مساحت اسرائیل ۳ برابر شد و در حدود یک میلیون عرب که در مناطق اشغالشده زندگی میکردند به زیر کنترل مستقیم اسرائیل درآمدند.
اسرائیل بعد از پایان قرارداد آتشبس به کسانی که اسرائیل را ترک و جهت تسریع حمله عربها به کشورهای عربی همسایه وارد شده بودند اجازه بازگشت نداد و به این ترتیب موجی از مهاجران فلسطینی در کشورهای مصر، سوریه، اردن و لبنان پدید آمد. امّا از آنجا که هیچ یک از کشورهای میزبان علاقهای به پذیرایی از میهمانان زمانی خوانده ولی اکنون ناخوانده خود نداشتند با تشکیل اردوگاههای پناهندگی در بیابانهای خود به دور از تمام امکانات اوّلیه زندگی را برایشان رقم زدند.[۹][۱۰]
سکه یادبود « اشغال اورشلیم».
در نهایت خصومت میان مصر و اسرائیل با امضای پیماننامه صلح میان این دو کشور در ۲۶ مارس ۱۹۷۹ پایان یافت. خصومت میان اردن و اسرائیل هم با امضای پیمان نامه صلح میان این دو کشور در ۲۶ اکتبر ۱۹۹۴ رسماً پایان پذیرفت.
مذاکرات هر از چند یک بار میان اسرائیل با سوریه و لبنان در جهت دستیابی به صلح، هنوز به نتیجه مطلوبی نرسیدهاست.[۱۱]
انتقادات و موارد بحثانگیز در مورد جنگ ششروزه
ادعای قتل اسیران جنگی مصری توسط نیروهای متجاوز اسرائیل
در ۱۶ آگوست ۱۹۹۵، «» استاد دانشگاهی که قبلاً برای بخش تاریخ نیروهای متجاوز اسرائیل کار میکردهاست، مدّعی شد که در خلال جنگ ششروزه در حدود ۱۰۰۰ اسیر جنگی مصری را که سلاحهایشان را رها کرده و به صحرا گریخته بودند، به قتل رساندهاست. این ادعا توجه همگان را چه در داخل اسرائیل و چه در سطح جهان جلب کرد. بعدها مشخص شد که این ادّعا برای انحراف افکار عمومی از ۴۹ مورد قتل اسیران جنگی که در جنگ سال ۱۹۵۶ انجام شده بود، اقامه شدهاست. [۱۲][۱۳]
شاهدان عینی موارد متفاوتی از قتل اسیران مصری (در گروههای ۳۰ تا ۶۰ و ۱۵۰ نفری) را گزارش کردهاند. [۱۴][پیوند مرده]
بنابر گزارش نیویورک تایمز (۲۱ سپتامبر ۱۹۹۵)، دولت مصر اعلام کردهاست که دو گور دستهجمعی را یافته که بازماندههای ۳۰ تا ۶۰ اسیر جنگی مصری که به ضرب گلوله در طول جنگ شش روزه کشته شدهاند را در خود داشتهاست.
---------------------------------------------------------------------------------------
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، حزبالله لبنان با صدور بیانیهای اسامی شهدای حمله روز یکشنبه رژیم صهیونیستی به منطقه «قنیطره» در جنوب سوریه را اعلام کرد.
به گزارش شبکه المیادین، حزبالله در این بیانیه اعلام کرد که شش تن از اعضای آن، به نامهای ذیل در حمله بالگردهای صهیونیستها به شهادت رسیدهاند:
1ـ فرمانده شهید محمد احمد عیسى (ابو عیسى). متولد: عربصالیم 1972، متأهل، دارای 4 فرزند.
2ـ رزمنده شهید جهاد عماد مغنیه (جواد). متولد: طیردبا 1989، مجرد.
3ـ رزمنده شهید عباس ابراهیم حجازی (السید عباس)، متولد: الغازیة 1979، متأهل، دارای 4 فرزند.
4ـ رزمنده شهید محمد علی حسن ابو الحسن (کاظم)، متولد: عین قانا 1985، مجرد.
5ـ رزمنده شهید غازی علی ضاوی (دانیال)، متولد: الخیام 1988، متأهل، دارای یک فرزند.
6ـ رزمنده شهید علی حسن ابراهیم (ایهاب)، متولد: یحمر الشقیف 1993، مجرد.
- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931029000020#sthash.d0DfI5LA.dpuf
در پی عملیات مبارزان حزب الله به مزارع شبعا در جولان اشغالی، جنبش حزب الله در بیانیه ای اعلام کرد: شهدای قنیطره انتقام گرفتند. در عملیات امروز، ۱۷ نظامی صهیونیست کشته شدند/ شهرک نشینان به پناهگاه ها رفتند. نظامیان کشته شده، از لشگر ویژه گولانی بودند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، رسانه های صهیونیست، از عملیات بزرگ و پیچیده حزب الله در مزارع اشغالی شبعا در جنوب لبنان خبر دادند.
توپخانه ارتش رژیم صهیونیستی، همزمان منطقه اطراف کفرشوبا را در جنوب لبنان گلوله باران کردند.
شبکه دو تلویزیون رژیم صهیونیستی، از انفجار 9 خودروی نظامیان صهیونیستی در این عملیات خبر دارد.
این رسانه ها از وحشت نظامیان صهیونیستی در این منطقه خبر دادند.
خودروهای ارتش اشغالگر از نوع هامر، در پی شلیک گلوله ضد زره در مزارع اشغالی شبعا، منهدم شدند.
ارتش رژیم صهیونیستی فرودگاه حیفا و فرودگاه روش بینا را بست.
شبکه تلویزیونی الحدث گزارش داد: ارتش صهیونیستی با بستن فرودگاه حیفا، شمال فلسطین اشغالی را منطقه بسته نظامی اعلام کرد.
در همین حال، شبکه تلویزیونی المیادین نیز خبر داد: ارتش صهیونیستی، فرودگاه روش بینا را بست.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی، در واکنش به عملیات بزرگ حزب الله در مزارع اشغالی شبعا گفت: به شما پیشنهاد می کنم قدرت ما را آزمایش نکنید؛ ارتش اسرائیل برای اقدام با قدرت آماده است.
وی برای تشکیل جلسه فوری، به ساختمان وزارت جنگ رفت.
همچنین گزارش رسیده است تا کنون شش زخمی به بیمارستان «زیف» در شهر «صفد» منتقل شده و شماری دیگر نیز به بیمارستان «رمبام» در حیفا انتقال یافتند.
همچنین ارتش اشغالگر از ساکنان شهرک ها در منطقه الجلیل خواست به پناهگاه بروند.
ارتش رژیم صهیونیستی جاده های منتهی به کریات شمونه به طرف شمال و غرب فلسطین اشغالی را در پی عملیات امروز در مزارع اشغالی شبعا بست.
چند فروند جنگنده صهیونیستی بر فرار منطقه مرزی لبنان و سرزمین های اشغالی به پرواز درآمدند.
مدارس تمام مناطق شمال سرزمین های اشغالی تعطیل شد.
* بیانیه شماره یک حزب الله:
--------------------------------------------------------------------------------------
تصاویر دیده نشده از
سردار شهید علی الله دادی +
زندگی نامه
سردار شهید محمد علی الله دادی از فرماندهان دلاور دوران دفاع مقدس و رادمردی مؤمن و ولایت مدار بود. وی بارها نجوای شهادت را به هنگام دفاع مقدس با گوش جان شنیده اما تقدیر بر آن بود تا در دفاع از حرم حضرت زینب (س) توسط رژیم صهیونیستی به شهادت برسد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دقیانوس به نقل از بوتیا شهید محمدعلی الله دادی در سال ۱۳۴۲ در روستای پاریز از توابع شهرستان سیرجان استان کرمان به دنیا آمد.تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم در همین روستا پشت سرگذاشت و سپس وارد دانشکده فنی کرمان گردید.
وی همزمان با شکل گیری انقلاب اسلامی درس را کنار گذاشت و برای کمک به انقلاب وارد جهاد سازندگی سیرجان شد. با شروع جنگ تحمیلی و پانزده روز پس از حمله ارتش بعث به ایران در تاریخ ۱۴/۷/۱۳۵۹به اتفاق دوست و همرزم همیشگی اش سردار شهید مهدی زندی نیا عازم جبهه گردید و به سوسنگرد رفت. ۳۹ روز بعد در تاریخ ۲۳ آبان ماه ۱۳۵۹ ارتش بعث عراق اقدام به محاصره سوسنگرد نمود. در این شرایط به همه رزمندگان داخل شهر سلاح دادند و به سردار شهید الله دادی یک تفنگ ژ۳ رسید. اما به شهید زندی نیا هیچ چیز نرسید. بنابر این هر دو به همراه گردان خمپاره انداز شهید حسین علم الهدی در کنار نیروهای ستاد جنگهای نامنظم دکتر مصطفی چمران وارد خط مقدم گردیدند ضمن آشنایی با سلاح خمپاره انداز آشنا شدند و پس از چندی تبدیل به بهترین کاربران این سلاح گردیدند.
شهید الله دادی از اواسط سال ۱۳۶۱ به عضویت رسمی سپاه درآمد و قبل از عملیات خیبر تحت عنوان نیروی دیده بان به گردان ادوات لشکر ۴۱ ثارالله پیوست. در عملیات بدر دستور داده شد تا تشکیلات مستقل واحد خمپاره انداز در سپاه تبدیل به گردان ادوات با سه گروهان پشتیبانی آتش و ضد زره و ادوات سبک گردد ومحمد علی الله دادی در این ساختار به عنوان فرمانده گروهان ادوات سبک انتخاب شد.
کاری سخت و طاقت فرسا که میبایست خمپاره اندازهای ۶۰ میلیمتری و تیربارها و گلوله های آنها را در شب عملیات با خود حمل نموده و به همراه گردانهای رزم وارد خط مقدم نبرد گردند و سپس در هر کجا که حضور دشمن مشاهده شد، اقدام به شلیک گلوله بر روی اهداف و نیروهای ارتش بعث نمایند. او در این نبرد تلاش فراوانی از خود نشان داد. در عملیات والفجر هشت مسئول تطبیق آتش تیپ ادواتی رعد بود و در عملیات کربلای یک به عنوان جانشین فرمانده تیپ سردار شهید مهدی زندی نیا ایفای نقش نمود و بالاخره در عملیات کربلای پنج همزمان با شهادت این سردار شهید به عنوان فرمانده تیپ ادواتی رعد انتخاب شد و تا آخر جنگ در همین مسئولیت باقی ماند.
حضور بی ریا و دائمی وی در جبهه های جنگ نشان از خستگی ناپذیری وی دارد. قبل از شروع عملیات والفجر ده با توجه به نبود جاده، در طرحی کاملأ محرمانه و نظامی اقدام به انتقال مهمات و تجهیزات از این سوی سلسله ارتفاعات اورامانات تا دشت سلیمانیه نمود و بدین گونه در پیروزی لشکر ۴۱ ثارالله بر دشمن بعثی نقش اساسی ایفا کرد.
وی پس از جنگ به مدت سه سال جانشین فرمانده تیپ زرهی ۳۸ ذوالفقار کرمان گردید و سپس فرماندهی تیپ زرهی رمضان لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) تهران را عهده دار شد و بعد از آن فرمانده سپاه الغدیراستان یزد گردید.
شهید الله دادی فردی با زکاوت و آگاه به امور نظامی و مدیری توانمند و با تدبیر بود که همه این سازمانهای نظامی را به بهترین وجهی با رشد نظامی و تسلیحاتی مواجه ساخت و موجبات اقتدار و صلابت ایران اسلامی را در عرصه های جهانی فراهم نمود. زندگی مبارزاتی این سردار سر افراز اسلام با هجوم عوامل استکبار و گروههای تکفیری ـ سلفی به سوریه وارد مرحله تازه ای گردید و به عنوان مستشار نظامی برای کمک به دولت و ملت سوریه در مقابله با تروریستها عازم این کشور شد.
طرحها و مشورتهای وی در راستای توقف و خنثی سازی جنایات و توطئههای فتنه صهیونیــــستی تکفیری موجبات عقب نشینی گسترده گروه داعش و جبهه النصره را از مناطق وسیعی از سوریه ایجاد نمود و رهایی ملت سوریه را از چنگال دشمنان این کشور به همراه داشت.
سردار شهیدمحمدعلی الله دادی روز یک شنبه ۲۸/۱۰/۱۳۹۳ در حالی که برای بازدید از استان قُنیطره سوریه عازم این منطقه گردیده بود، مورد حمله بالگردهای توپدار رژیم صهیونیستی واقع شد و به همراه شش تن از همرزمانش که جزو اعضای حزب الله لبنان بودند، به شهادت رسید. بدین گونه نام خود را در فهرست مدافعین و حامیان مقاومت اسلامی و ضد صهیونیستی ثبت نمود. روحش شاد و یادش گرامی.
منبع : سایت دقیانوس /http://www.daqianus.com/39760